امیرعلی پسر کوچولوی مامان و بابا

                                     مکان دفن پیامبر خالد نبی امیرعلی با پسر دائی اش محمد طاها ...

...

...

...

  ...

  ...

سلام آخرین روز نمایشگاه بین المللی لوازم خانگی بود به اتفاق بابا و مامان و داداش عرفان ساعت 7 شب به نمایشگاه رفتیم لواازم خانگی (یخچال ، ماشین لباسشوئی  ، ماشین ظرفشوئی و ...) ، فرش ، اسپیلت و ... در نمایشگاه بود ما یک هم زن برقی مولینکس خریدیم و سه کارت قرعه کشی هم دریافت کردیم و ساعت 9.30 شب قرعه کشی شد البته اون لحظه ما در رستوران جوجه رئیس در حال صرف غذا بودیم که یکدفعه زنگ تلفن بابام به صدا در اومد و من برنده یک گوش کوب  برقی شده بودم که قرار شد بابام فردا بگیرد البته بابام هنگام خروج از نمایشگاه می گفت به من الهام شده که ما برنده می شیم و ما باور نمی کردیم و این بود خاطره خوش ، از رفتن من به  نمایشگاه  به ات...

...

  ...